انشای پاییز

شروع پاییز امسال من،شروع تنیدن یه پیله دور خودم.خودم رو اونجا گذاشتم و به جاش یه آدم سرحال و شاد و به بقیه نشون دادم.اینقد شاد که کسی تا این موقع ندیده بود و از دیدنش کلی تعجب میکرد

- وای باورم نمیشه که اینقد سرحال باشی اصلا یه حال دیگه ای هستی خدا کنه همیشه همینطور باشی ...

این جمله رو دوست صمیمی و چندین ساله ام گفت.دلگیر شدم که اونم نفهمید بوی غم رو حس نکرد نگاهم رو ندید ولی بعد دیدم از کجا باید بدونه وقتی پیله ام رو توی عمیق ترین قسمت روحم پنهان کردم ترجیح دادم دور بمونم که ندونه چون اگر نزدیک میشدم و باز درک نمی کرد یه بار دلخوری هم اضافه میشد

 پاییز امسال شروع شکست چیزهایی بود که بهشون باور داشتم افتخار میکردم براشون تلاش کردم

همه چیز دست به دست هم داده تا بفهمم فقط به خودم باور داشته باشم و بیشتر از هر چیزی به خودم افتخار کنم

سعی کردم هرطور شده چیزایی که بهشون علاقه دارم رو فراموش نکنم کتاب ، نوشتن و... اینقدر دور نشم که ازم جا بمونن.بدون چیزایی که دوستشون دارم چی میمونه

با این همه فشار منتظر یه انفجار پر از شادی هستم یه چیزی که این پیله رو بشکنه شاید یه پروانه شاید هم ...


" در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و می تراشد. این درد ها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمد های نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد ، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند، شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند ، زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برای آن پیدا نکرده است ..."(بوف کور/صادق هدایت)




نظرات 1 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:20 http://www.mininak.blogsky.com

مرسی که نوشتی عزیزم منم همین حالتو داشتم و با یه خورده دوری از چیزایی که باعث ازارم میشد خیلی چیزا عوض شد . به همین راحتی

بعضی از دسوتا آدم رو درک میکنن . فقط به روشون نمیارن . تا وقتی که مطمئن شن تو میخوای که حرف بزنن

خواهش می کنم آجی
چیزایی که باعث آزارم میشه ازم جدا شدنی نیستند
شاید به خاطر اینه که گفتنش دردی رو دوا نمیکننه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد