خواب بابا رو دیدم ...

اومد و سر سفره امون نشست

از چند ساعت پیش دلشوره بدی دارم و نشونه هایی دیدم که دلیل دلشوره ام رو تقویت میکنه

خدا کنه این بار اشتباه کرده باشم


خدایا این آرامش نصفه و نیمه ام رو ازم نگیر

هر قضاوتی میخوای بکن

دلم میخواد همین الان بگم دوستش دارم

خدا شکرت

میخوام بنویسم ولی نمی تونم

نمی دونم چند بار نوشتم و پاک کردم تا همین دو خط ازش دراومد

بابا شفای واقعی گرفت

یه شروع تازه در راهه ...


کاش اینقد سرحال بودم که کامل می نوشتم

بعدا همه رو یه جا می نویسم


بابا دلت از من نگیره