بی مسئولیت
دلم میخواد صورتش برگردونم هر چی نفرت توی دلمه بریزم توی چشمام بپاشم توی صورتش
ولی می دونم احمق تر از این حرفاست. دلم میخواد بد و بیراه بگم هر چی احترامه بریزم دور
روزای تنهاییت رو از الان می بینم ولی دلم خنک نمی شه چون می ترسم خدا تمام این بدبختیا رو نبینه و من رو هم توی تنهایی این بشر سهیم کنه که این خیلی بی انصافیه
بعضیا از جایگاهشون توی این دنیا فقط با اسمش حال میکنن با اسم دهن پر کنش
دنیا اینقد کثافته با اسمت حال کن ولی با این اسمت اون دنیا نمی تونی حال کنی
فکر کنم تو نظرات نباید اسمتو بنویسم!...وگر نه تایید نمیکنی؟ اره؟
باز چی شده گلم!
انگار یه دعوای اساسی را پشت سر گذاشتی؟
من بهت میگم اینقدر بهش فکر نکن!
بعد میای اینجا خودتو خالی میکنی!
من جای تو نیستم و قضاوتت نمی کنم اما خواهشن کمی اروم تر!
بی انصاف هم که باشه! دوستت داره! و تو هم دوسش داری!
اما خیالت تخت!
خدا بالای سر تنهایی ادمهاست...
ترجیح میدم اسمم نباشه
نظر قبلی رو هم با sms جوابیدم
اساسی نبود خیلی کوتاه 10 تا گفتم 2 تا مختصر شنیدم
نمیشه فکر نکرد
اگه اینجا خالی نکنم برم توی روی خودش خالی کنم؟
خیالت راحت هنوز اونقد عقلم سالمه که جلوی روی خودش نهایت ادبی که می تونم رو داشته باشم
دوستم داره ولی با شرط.اگه کارایی که میخواد رو انجام بدم اگه همونی باشم که میخواد اگه اگه اگه
من دوست داشتنی که بذاره سر طاقچه دلش رو نمی خوام گرچه الانم دیره اگه بخواد دو دستی تقدیمم کنه
خدا هست فشار سختی امتحانشم هست منم دارم از باک ذخیره توانم استفاده میکنم.تموم شه دیگه نمی دونم
نمیدونم چی شده که اینجوری ناراحتت کرده آجی :(
ولی آدما ارزششو ندارن ...هرچند واسه خودمم سخته این جور موقعیتا ... ولی فک کن به بی ارزشی کسی که اینجوری عصبانیت کرده :|
سلام آجی

این یه رقم رو نمیشه به بی ارزشیش فکر کرد چون "اصولا" باید آدم باارزشی باشه
فعلا یه رمان شاد دارم می خونم با شخصیتش هم ذات پنداری میکنم شاد شم
البته رمان تکراریه ولی برا تمدد اعصاب بد نیست اسمش می تراود مهتاب هستش نویسنده هم مریم رضاپور
فکر کنم خونده باشی
اولا تا اونجایی که یادم میاد تو یکی از پستهای همین وبلاگت خودت اسم خودتو نوشتی!!!
حالا میرم دوباره چک میکنم با ادرس میگم.
ثانیا تازه رسیدی به من!
خدا کنه بشه این هفته ببینمت، اینقدر غصه داریم برای هم بگیم که...
هر لحظه و هر روز هم یه اتفاق بد دیگه می افته!
دنیا هم جای عجیبیه! هیچکس هیچکس برای خودت دوستت نداره!
حالا چرا میزنی ؟!!
نه که خیلی مهمم و اینجا هم پر از خواننده و همه دنبال کشف هویت من هستن از اون نظر



زدم در بیخیالی
گفتم ترجیح میدم نگفتم که اصلا اسمم ننویسی اونم برای 1% که ممکنه رد گیری بشم
ما که خیلی وقته به هم رسیدیم
حتما میشه که ببینیم
من که فعلا یه کاسه گول پیدا کردم مالیدم سر خودم
جمله ی اخرت منو یاد محسنی انداخت. معلم ریاضی پیش ما . میگفت دست بزنید سرتون ...نگاه کنید دستاتونو ...گول مالیدم سرتون!....یادش بخیر دیوونه بود.
بعدشم دروغ میگی که زدی به بی خیالی!
.
.
دیشب یه شب وحشتناک را از سر گذروندم...امروز یه روز فاجعه را ...کم کم داره از مفهوم زندگی هم حالم بهم میخوره!
راستی دو تا خطم خاموشه....وگرنه اینقدر اینجا مزاحم نمیشدم....خودم بهت زنگ میزنم که هماهنگ کنیم
میبوسمت گلم
حداقل محسنی دیوونه بامزه بود نه مثل فتحعلیان دیوونه زنجیری



روشن کن بابا جان
نه بابا دروغ نگفتم الان خوبم تقریبا
چی اینقد بهمت میریزه مینا ؟
اینجوری که نمیشه پیش بری باید یه راهی باشه
جان من این خطت رو خاموش نکن اصلا حس بدی بهم دست میده
راستی نظرت راجع به دوشنبه چیه که بریم بیرون؟
انصاف داشته باش گلم

...
من چه جوری تا دوشنبه واسه تولدت کادو بگیرم!
عیب نداره فوقش باهم میریم به سلیقه ی خودت انتخاب میکنی!
البته سعی میکنم تا فردا یه خط دیگه پیدا کنم تا یه جوری هماهنگ کنیم با اینترنت جواب نمیده
فعلا
شب بخیر
پس حیف شد قرار رو گذاشتم 4 شنبه
مسنجر بهترین راه حل اینترنتیه شبانه روزی هم هست