چه دست و پایی میزنیم برای این زندگی ...
هر روز امید خوب شدن بابا کمتر میشه
انگار خدا می خواد برای یه بارم که شده توی این زندگی همه تسلیم خواسته و تقدیرش بشیم
دیشب عکسای ریه اش رو دیدم فقط یه چیزی حدود یک سوم از ریه اش سالمه ...لخته خیلی بزرگی هم توی قسمت اصلی قلبشه که جای خود داره
گفتن اگه سکته نمی کرد بالاخره دیر یا زود ریه اش از پا مینداختتش
نمی دونم الان آرامش قبل از طوفانه ( البته اسم اینم نمیشه آرامش گذاشت ولی به نسبت 2 هفته قبل من اسم وضع الان میذارم آرامش) یا توی خود طوفانم و اینقد بی حس شدم که نمی فهمم. یا دارم به آرامش می رسم. که این گزینه آخر بعید می دونم درست باشه
خیلی سختته نرگس...خیلی سخ...میدونم
آجی طاقت غمتو ندارم...خدایا کمک آجیم کن لطفا
اوهوم خیلی سخته
فکر کردن به ...
ممنونم آجی نگین مهربونم
از کی تا حالا جوجو شدی آجی؟