<img src="http://www.smilehaa.org/uploads/Smiles/YSS/Yellow_Smile_Small_1/1055246z99lj5uafv.gif" />



سر سنگین

به شکل ترحم برانگیزی هوس کردم با یکی صحبت کنم نه هر کسی .با کسی که حرفام رو بفهمه حالا هر کی که میخواد باشه.حرف خاصی هم ندارم بزنم ، حرف های معمولی که همه می زنند شاید بعد از حرف های معمولی کار کشید به حرف های مهم
همون هایی که باعث شده سرم سنگین بشه اینقد که وقتی توی اتوبوس ایستاده بودم همش مجبور بودم سرم رو تکیه بدم به میله های اتوبوس که از سنگینش کم بشه و یه وقت گردنم رو نشکنه

...

دلم گرفته ...


قدم

یک قدم نزدیک شدم ...

همراهم باش

وارث انسان های بی کس و تنها که به سوی تو آمده اند


سفر

حالم حکایت مسافریه که بعد از مدت ها انتظار بالاخره چمدون هاش رو داره می بنده ، بره جایی که هواش رو کرده ولی ته دلش می ترسه این هوای برفیه جلوی پروازش رو بگیره

دلم به دعا خوشه

خدا ناامیدی برای این دل مثل سقوط میمونه این بار به هواش راه بیا مثل همون دفعه هایی که به هواش راه اومدی و الان خاطره هاش رو قاب کرده و زده به دیوارش.یه خاطره دیگه بساز