حالم حکایت مسافریه که بعد از مدت ها انتظار بالاخره چمدون هاش رو داره می بنده ، بره جایی که هواش رو کرده ولی ته دلش می ترسه این هوای برفیه جلوی پروازش رو بگیره
دلم به دعا خوشه
خدا ناامیدی برای این دل مثل سقوط میمونه این بار به هواش راه بیا مثل همون دفعه هایی که به هواش راه اومدی و الان خاطره هاش رو قاب کرده و زده به دیوارش.یه خاطره دیگه بساز